Lustrous moon & venus & love

God is one


دلتنگی خدا

بنده ی من نماز شب بخوان و آن یازده رکعت است.

بنده : خدایا! خسته ام! نمیتوانم.

بنده ی من  فقط دو رکعت نماز شفع و یک رکعت نماز وتر بخوان....

بنده: خدایا!خسته ام برایم مشکل است نیمه شب بیدار شوم...

بنده ی من قبل از خواب این سه رکعت را بخوان.

بنده:خدایا 3 رکعت زیاد است.

بنده  ی من فقط یک رکعت نماز وتر را بخوان.

بنده:خدایا امروز خیلی خسته ام!آیا راه دیگری وجود ندارد؟
بنده ی من قبل از خواب وضو بگیر و رو به آسمان کن و بگو یا الله.

بنده:خدایا من در رختخواب هستم اگر بلند شوم خواب از سرم می پرد.

بنده ی من همان جا که دراز کشیدی تیمم کن و بگو یا الله.

بنده:خدایا هوا سرد است،نمی توانم دستانم را از پتو بیرون بیاورم.

بنده ی من در دلت بگو یا الله ما نماز شب برایت حساب می کنیم.

بنده: اعتنایی نمی کند و می خوابد.

ملائکه ی من! ببینید من آنقدر ساده گرفته ام اما او خوابیده است چیزی به اذان صبح نمانده او را بیدار کنید دلم برایش تنگ شده امشب با من حرف نزده.

ملائکه : خداوندا....دوباره او را بیدار کردیم اما باز خوابید.

ملائکه در گوشش بگویید پروردگارت منتظرت است.

ملائکه: پروردگارا باز هم بیدار نمی شود.

اذان صبح را می گویند هنگام طلوع آفتاب است ای بنده بیدار شو نماز صبحت قضا می شود.

خورشید از مشرق سر بر آورد.

ملائکه :خداوندا نمی خواهی با او قهر کنی؟

او جز من کسی را ندارد......

شنبه 17 مرداد 1391برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

بلاهای سبک شمردن نماز

پیامبر اکرم (ص ) فرمودند:

 

هر کس – زن یا مرد - در نماز  سستی کند  خداوند  هجده  کیفر  به او دهد : شش  تا در  دنیا ، سه تا هنگام مرگ ، سه تا در قبر، سه تا در قیامت ، سه تا وقت عبور از صراط.

اما در دنیا : برکت از رزق و زندگیش بر دارد، نور از صورتش بر می گردد، بهره ای از اسلام به وی ندهد، دعای صالحان را در حقش مستجاب نکند، و دعایش را اجابت نفرماید.

اما به هنگام مرگ : به ذلت جان  دهد ، چنان سنگینی در خود احساس کند که گویا کوهی بر او افتاده و چندان ضعف بر او غلبه کند که گوئی شلاق بر او می زنند، دیگر آنکه تشنه  شود به طوریکه اگر همه آب دنیا را بیاشامد سیر نشود. سوم آنکه گرسنه گردد چنان که اگر تمام غذاهای دنیا را بخورد سیر نشود.

اما در قبر: غصه ی شدید و تاریکی ، تنگی قبر و عذاب تا قیامت ، محرومیت از بشارت ملائکه رحمت.

اما در محشر: به صورت حیوان محشور می شود، نامه عملش را به دست چپش دهند ، و حسابش طولانی شود.

اما  بر سر پل صراط : خدا به او نظر رحمت نفرماید و (از گناه) پاکش نکند ، عوضی از او نپذیرد ، و هزار سال برای حساب نگاهش دارد.

 

سپس او را وارد جهنم کند، چنان که خداوند فرماید:(از جهنمیان پرسند:) چه چیز شما را به دوزخ کشید؟ گویند ما از نماز گزاران نبودیم.


 

 

شیطان هزار مرتبه بهتر ز بی نماز         آن سجده را بر آدم و این بر خدا نکرد

 

 

 

پنج شنبه 10 فروردين 1391برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

*پندهای سه گانه از پیغمبر(ص)*

پندهای سه گانه از پیغمبر(ص) :

از کتاب نصاح:هرکس پس از نماز صبح 100 مرتبه بگوید: لا اله الا الله الملک الحق المبین خداوند سه پاداش به وی عطا نماید:مشکلات دنیا و آخرتش را آسان کند،شر شیطان را از او دفع نماید و ایمانش در برابر سیل گناه محافظت کند.

هرکس پس از نماز ظهر100 مرتبه صلوات بفرستد خداوند سه پاداش به وی عطا می فرماید:شخص را قرض دارش نکند و اگر بدهکار شد قرضش را ادا می کند و ایمانش را حفظ کند و روز قیامت نعمتی را از او بازخواست نفرماید.

هرکس پس از نماز عصر 100 مرتبه بگوید: استغفرالله و اتوب والیه خداوند سه اجر به او مرحمت فرماید:گناهانش را بیامرزد،روزیش را وسیع کند و دعایش را مستجاب نماید.

هرکس پس از نماز مغرب 100 مرتبه بگوید :لا اله الا الله محمد رسول الله خداوند سه نعمت به وی عطا فرماید:ایمانش را در برابر طوفان گناه نگه دارد و از او راضی شود و از عذاب قبر او را ایمن گرداند.

هرکس پس از نماز عشاء 100 مرتبه بگوید: سبحان الله و الحمدالله ولا اله الا الله والله اکبر و لا حول ولا قوة الا بالله العلی العظیم خداوند سه لطف در حق او نماید:ده هزار حسنه در نامه عملش بنویسد،ده هزار گناه از او محو کند و پانصد هزار لؤلؤ و زبرجه  برای او در بهشت بسازد.

پنج شنبه 1 دی 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

پیروزی در دنیا و آخرت با زیارت امام حسین(ع)

 پیروزی در دنیا و آخرت با زیارت امام حسین علیه السلام

امام حسین

یکی از پادشاهان عرب(1) ، روزی به قصد شکار به همراه ملازمان رکاب، قصر شاهی را ترک کرد و به صحرا رفت . ندیمانی پیش از او به صحرا رفته بودند که شکارگاه را وارسی کنند، تا پادشاه به شکار بپردازد. پادشاه به شکارگاه درآمد و به دنبال آهویی تاخت تا او را شکار کند. ملازمان به رکاب او نرسیدند و شاه در بیابان گم شد و بعد از ساعت ها، دست از پا درازتر،نه صیدی شکار کرده بود و نه رمقی برایش مانده ، افزون بر آن در بیابان نیز سرگردان !

از دور دست بیابان ، کپری را دید و به قصد نجات جانش، عازم آن خیمه گردید و به آن صوب(2) راهی شد ، نزدیک آن سرا، که رسید به رسم ادب، ندا درداد  و صاحب کپر را صدا زد . عجوزه ای(3) از کپر بیرون آمد و بعد از سلام ، گفت: به سرای ما خوش آمدی، رکاب سبک کن و قدری بیاسا و جرعه آبی بنوش! پادشاه از اسب پیاده شد و دمی بیاسود و پیره زن، کاسه آبی گوارا به او نوشاند  و او را عزیز و مهربان داشت و در شاه نشین کپر جای داد و لحظاتی نگذشته بود که دوباره قزقونی(4) شیر، برای پادشاهی که نمی دانست کیست آورد. پادشاه قزقون  شیر را نیز سرکشید، کم کم سروکله مرد کپر پیدا شد و چون میهمان را در سرا دید به غایت خوشحال گردید و به زن گفت: از میهمان پذیرایی کرده ای؟ عجوزه گفت آری با آب و شیر از او پذیرایی کرده ام ! مرد برآشفت و گفت چرا بز را بسمل(5) نکرده ای؟ عجوزه گفت: تنها ممر معاش ما همین بز است! چگونه او را بسمل کنم؟ از گرسنگی به حرج گرفتار شویم.

از امام صادق نقل شده است که فرمود: بدرستیکه خدای تعالی در روز عرفه نخست به زائران حرم امام حسین "علیه السلام" نظر می کند، سپس به حاجیانی می نگرد که در صحرای عرفه برای رضای خدا وقوف نموده اند

 

مرد برخواست و خود بز را بسمل کرد و طبخ نمود و پادشاه از آن غذا تناول نمود ، کم کم ملازمان پادشاه از راه رسیدند و آن مرد و زن، دریافتند که او پادشاه بلاد(6) عرب است .

شاه از میهمان نوازی آنان شگفت زده بود! چرا که آنان نمی دانستند از چه کسی پذیرایی میکنند، صرفاً چون میهمان بود او را گرامی داشتند و تمام دارائیشان را به پای او ریختند و بزی که خلاصه زندگیشان بود برای او سربریدند و اکنون، برای امرار معاششان هیچ ندارند.

پادشاه عرب که خود شاهد این ماجرا بود ، قضیه را در دربار به بحث گذاشت و از دولتمردان خواست نا نظر خود را راجع به چگونگی جبران محبت و مهربانی این زوج بیابان نشین سخاوتمند،  بیان دارند .

ابتدا وزیر مالیه گفت : در ازای بزی که بسمل  کرد، پنجاه بز به او بدهید!

سردار سپاه که قدری منصف تر بود گفت: به او گله ای هزار تایی بز و مقداری دینار بدهید، تا زندگی خوبی را در بیابان بگذراند.

دیگری گفت:او را به دربار آورید و از ملازمان سازید تا از شما راضی شود!

در پایان؛ شاه از صدراعظمش که مردی منصف و اندیشمند بود، پرسید رای شماچیست؟ وی پاسخ داد: بگذارید تا من نظر ندهم، شاه گفت: سخنان شما معمولاً راهگشا است بگویید تا بشنویم. ناگزیر؛ صدراعظم گفت : امکان جبران این محبت و مهربانی برای شاه مقدور نیست! شاه گفت چگونه ؟ صدراعظم گفت: آن عرب کریم و سخاوتمند،  هر چه داشت در طبق اخلاص نهاد و پیشکش شاه کرد! درست است؟ شاه گفت: آری همین گونه است که میگویی! صدراعظم گفت: انصاف آن است که شما نیز هر چه دارید در طبق اخلاص نهید و پیشکش او کنید، تا محبت و مهربانی او جبران شود! بنابراین؛ هر مقدار  از هر چه دارید، به او ببخشید، جبران محبت او نشده است!  پس بهتر است نام این دلجویی را جبران محبت ننهیم!

با توجه به داستان گذشته، به این روایت ها توجه نمایید :

1- عن الامام الصادق "علیه السلام" انه قال: «ان الله تعالی یوم عرفة ینظر الی زوار الحسین "علیه السلام" فیغفر لهم ذُنوبهم و یَقضی لهُم حوائجهم قبل ان ینظر الی اهل الموقف بعرفة» (7) از امام صادق نقل شده است که فرمود: بدرستیکه خدای تعالی در روز عرفه نخست به زائران حرم امام حسین "علیه السلام" نظر می کند، سپس به حاجیانی می نگرد که در صحرای عرفه برای رضای خدا وقوف نموده اند .

امام حسین

2- عن الامام الصادق "علیه السلام" قال: «إِذَا کَانَ یَوْمُ عَرَفَةَ نَظَرَ اللَّهُ تَعَالَى إِلَى زُوَّارِ قَبْرِ الْحُسَیْنِ "علیه السلام" فَقَالَ ارْجِعُوا مَغْفُوراً لَکُمْ مَا مَضَى وَ لَا یُکْتَبُ عَلَى أَحَدٍ مِنْکُمْ ذَنْبُ سَبْعِینَ یَوْماً مِنْ یَوْمِ یَنْصَرِفُ»(8)  باز از امام صادق نقل شده است که فرمودند: وقتی که روز عرفه می شود، خداوند تعالی به زوار قبر حسین (ع) نگاه کرده می فرماید :برگردید که گناهان گذشته شما بخشیده شد و از روزی که از زیارت سید الشهداء"علیه السلام" برمی گردید،  گناه هفتاد روز شما نوشته نمی شود .مطابق مضمون این روایت ، احادیث دیگری ، نیز  در کتاب های مختلف، موجود است که ما به این دو روایت، بسنده نموده ایم، به نظر می رسد ،یکی از  حکمت های عارفانه ای که می توان بر این فضیلت و این کرامت، که مخصوص اباعبد الله الحسین "علیه السلام" است، برشمرد،مشابه همان داستانی است ، که ذکر آن گذشت .

شرح این ماجرا این است : باید توجه داشت که بهترین انسان در روزگار خود، یعنی حضرت اباعبد الله الحسین"علیه السلام" ، همه هستی خود و قیمتی ترین داشته های خود را برای خشنودی پروردگار جلیل ، پیشکش درگاه او نموده است! چرا می گوییم او بهترین انسان در زمان خود است ؟ پاسخ این است که ایشان، دومین پیشوای شیعیان ، دارای مقام عصمت ، با تقواترین انسان در زمان خود ، حکیم ترین انسان زمان خود ، تیزبین ترین و نکته سنج ترین انسان ، کریمترین انسان ، دانشمندترین انسان،  خداجوترین عالم ربانی و آقای جوانان اهل بهشت است و مضافاً از جهت حسب و نسب فرزند امیرالمومنین علی بن ابی طالب "علیه السلام" و فاطمه زهراء"سلام الله علیها"سرور بانوان عالم است و همچنین سبط گرامی پیامبراکرم "صلی الله علیه واله و سلم"  و خدا  تمام هستی چنین انسانی، از جان و همسر  و خواهر و مال و فرزند و ..... را به عنوان قربانی درگاه خویش، پذیرفته است، پس گزاف نیست اگر پادشاهی خویش بر ملک و ملکوت را به او عطا نماید . بنابراین "خداوند جلیل"  موهبتی به او ارزانی داشته، که بخشی از آن، توجه به زائران اوست! چه در روز عرفه، پیش از آنکه نگاه کند  به حاجیان صحرای عرفات و چه در تمام روزها.

شایان ذکر است؛  هر گامی که انسان برای حضرت اباعبد الله الحسین "علیه السلام" بردارد ، هزاران برابر برای او در دنیا و آخرت، جبران می شود. در همین راستا  به  احادیث زیر توجه نمایید  و ملاحظه کنید که افزون بر اینکه زیارت اباعبدالله الحسین "علیه السلام"توفیقی است وصف ناشدنی ، گناهان شما نیز با زیارت اباعبدالله الحسین "علیه السلام" پاک می شود و همچنین خانه های زیبای بهشت، جایگاه زائران اباعبد الله الحسین "علیه السلام" است  .

از امام رضا"علیه السلام" نقل شده که فرمودند: ای پسر شبیب ! اگر خوشحال می شوی که ملاقات کنی خداوند را و گناهی برتو نباشد ،پس حسین"علیه السلام" را زیارت کن ای پسر شبیب ! اگر دوست داری که در خانه های (زیبای) ساخته شده در بهشت با نبی اکرم "صلی الله علیه و اله و سلم" باشی پس قاتلین حسین"علیه السلام" را لعن کن

 

1 - عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ الامام الصادق"علیه السلام" قَالَ«مَنْ أَرَادَ أَنْ یَکُونَ فِی کَرَامَةِ اللَّهِ یَوْمَ الْقِیَامَةِ وَ فِی شَفَاعَةِ مُحَمَّدٍ"صلی الله علیه و اله و سلم"فَلْیَکُنْ لِلْحُسَیْنِ ع زَائِراً یَنَالُ مِنَ اللَّهِ أَفْضَلَ الْکَرَامَةِ وَ حُسْنَ الثَّوَابِ وَ لَا یَسْأَلُهُ عَنْ ذَنْبٍ عَمِلَهُ فِی حَیَاةِ الدُّنْیَا وَ لَوْ کَانَتْ ذُنُوبُهُ عَدَدَ رَمْلِ عَالِجٍ وَ جِبَالِ تِهَامَةَ وَ زَبَدِ الْبَحْرِ إِنَّ الْحُسَیْنَ بْنَ عَلِیٍّ ع قُتِلَ مَظْلُوماً مُضْطَهَداً نَفْسُهُ وَ عَطْشَاناً هُوَ وَ أَهْلُ بَیْتِهِ وَ أَصْحَابُهُ» (9) از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که فرمودند : کسی که اراده کرده در کرامت الهی در روز قیامت قرار گیرد و در شفاعت محمد "صلی الله علیه و اله و سلم"جای داشته باشد ، پس زیارت کننده ابا عبد الله الحسین (علیه السلام) باشد!، با فضیلت ترین کرامتها و بهترین ثوابها  از طرف خداوند به او هدیه می شود و در زندگی دنیا، از گناه کردار او سوال نمی شود! اگر چه عدد گناهان او به تعداد ریگهای انبوه وکوههای مکه و کفهای دریا باشد(چنانچه حق کسی را ضایع نکرده باشد و حق الناسی به گردن او نباشد) بدرستی که حسین بن علی"علیه السلام"مظلوم کشته شد و ستم شده بر او در حالی که او و خانواده اش تشنه بودند .

2 -  عن الامام  الرِّضَا "علیه السلام" فِی حَدِیثٍ أَنَّهُ قَالَ: «یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَلْقَى اللَّهَ وَ لَا ذَنْبَ عَلَیْکَ فَزُرِ الْحُسَیْنَ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ تَسْکُنَ الْغُرَفَ الْمَبْنِیَّةَ فِی الْجَنَّةِ مَعَ النَّبِیِّ "صلی الله علیه و اله و سلم" فَالْعَنْ قَتَلَةَ الْحُسَیْنِ یَا ابْنَ شَبِیبٍ إِنْ سَرَّکَ أَنْ یَکُونَ لَکَ مِنَ الثَّوَابِ مِثْلُ مَا لِمَنِ اسْتُشْهِدَ مَعَ الْحُسَیْنِ "علیه السلام" فَقُلْ مَتَى ذَکَرْتَهُمْ یَا لَیْتَنِی کُنْتُ مَعَهُمْ فَأَفُوزَ فَوْزاً عَظِیماً» (10) از امام رضا"علیه السلام" نقل شده که فرمودند: ای پسر شبیب ! اگر خوشحال می شوی که ملاقات کنی خداوند را و گناهی برتو نباشد ،پس حسین"علیه السلام" را زیارت کن ای پسر شبیب ! اگر دوست داری که در خانه های (زیبای) ساخته شده در بهشت با نبی اکرم "صلی الله علیه و اله و سلم" باشی پس قاتلین حسین"علیه السلام" را لعن کن . و اگر خوشحال می شوی برای تو مثل ثواب شهدایی که با حسین"علیه السلام" بودند . پس وقتی که یاد کنی آنها را بگو : ای کاش با شما بودم، و رستگار می شدم رستگار شدنی بزرگ.

جمعه 18 آذر 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

مدت اسارت حضرت زینب(س) و زندگی آن حضرت بعداز آزادی

حضرت زینب (س) بعد از واقعه جانسوز عاشورا و حادثه کربلا حدود یک سال و شش ماه زندگى کرد. حضرت در کاروان اسیران، همراه دیگر باقى بازماندگان قافله کربلا به کوفه و سپس به شام برده شد. اگر چه در واقع رهبرى بازماندگان بر عهده امام سجاد (ع) بود، اما به ظاهر زینب کبرى (س) رهبرى را برعهده داشت.

سخنرانى قهرمانانه زینب (س) در کوفه، موجب تحول در افکار عمومى شد. وى در برابر نعره مستانه عبیدالله بن زیاد، آن گاه که به پیروزیش مى‏نازید و مى‏گفت: "کار خدا را با خاندانت چگونه دیدى؟!" با شهامت و شجاعت و صف ناپذیرى گفت: "ما رأیت الا جمیلا؛(1) جز زیبایى چیزى ندیده‏ام". شهادت براى آنان مقدر شده بود. آنان به سوى کشتن گاه خویش رفتند به زودى خداوند آنان و تو را مى‏آورد تا در پیشگاه خداوند داورى خواهید.(2)

آن گاه که ابن زیاد دستور قتل امام سجاد (ع) را صادر کرد، زینب (س) با زیرکى تمام، زمام عواطف را به دست گرفت و برادر زاده‏اش را در آغوش گرفت و گفت: اگر خواستى او را بکشى مرا هم بکش. به دنبال حرکت زینب (س)، ابن زیاد از کشتن امام سجاد (ع) منصرف شد.(3

کاروان آزادگان به دمشق رفت. در شام نیز زینب (س) توانست افکار عمومى را متحول نماید. در جلسه‏اى که یزید به عنوان پیروزى ترتیب داده بود و در حضور بازماندگان واقعه کربلا، سربریده حسین (ع) را در تشت نهاد و با چوب‌د‌ستى به صورتش مى‏زد، زینب کبرى (س) با سخنرانى خویش غرور یزید را در هم کوفت و او را از کرده خویش پشیمان کرد. سرانجام یزید مجبور شد کاروان را با احترام به مدینه برگرداند.

در مدینه نیز زینب (س)، پیام آور شهیدان، ساکت ننشست. او با فریادش مردم مدینه را بر ضد حکومت یزید شوراند. حاکم مدینه در پى تبعید حضرت زینب (س) برآمد. به نوشته برخى حضرت به شام سفر نمود و در همان جا درگذشت. برخى دیگر گفته‏اند: حضرت به مصر هجرت نمود و در تاریخ پانزدهم رجب سال 62 هجرى درگذشت.(4)

برخی بر این دیدگاه می‌باشند، که بعد از ورود کاروان اهل بیت(ع) از شام به مدینه، دلیل روشنی نداریم که حضرت زینب از مدینه بیرون رفته باشد، بنابر این آن حضرت، در همان مدینه درگذشت و در قبرستان بقیع دفن شد، اما مکان دفن او در بقیع مشخص نیست همان طور که شخصیت‌های بزرگ دیگری از اهل بیت(ع) در بقیع مدفون هستند و مکان قبر آنان مشخص نمی‌باشد.(5)

جمعه 18 آذر 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

پیشگویی امام علی(ع) درباره اسارت حضرت زینب (س)

واپسین لحظات عمر مبارک امیر مؤمنان علی علیه السلام بود، آن حضرت بر اثر ضربت ابن ملجم، با فرقی شکافته و چهره‏ای خونین بر بستر افتاده بود . زینب کبری علیها السلام به کنار پدر آمد و عرضه داشت: بابا جان! روزی ‌ام ایمن ضمن نقل حدیثی به من چنین و چنان گفت، اگر آن حدیث صحیح است، دوست دارم دوباره از زبان شما بشنوم .

علی علیه السلام فرمود:

دخترم! حدیث‌ام ایمن صحیح است، گویا تو و دختران اهل بیت را می‏نگرم که به صورت اسیر و در نهایت پریشانی وارد این شهر (کوفه) می‏کنند، به گونه‏ای که بیم دارید مردم به سرعت‏شما را بربایند . دخترم! آن روز صبر کنید، صبر کنید . سوگند به خداوندی که دانه را می‏شکافد وانسان را خلق می‏کند، در آن روز در سراسر روی زمین غیر از شما و دوستان و شیعیان شما، دوستی دیگر برای خدا نخواهد بود . هنگامی که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله این خبر را به ما داد، فرمود:

"شیطان در آن روز از خوشحالی پرواز می‏کند و در روی زمین جولان می‏دهد و به شیاطین و عوامل خود می‏گوید: ای گروه شیاطین! ما خواسته خود را از فرزندان آدم دریافت نمودیم و هلاکت آنان را به نهایت رسانیدیم، ما وارث آتش شده‏ایم [که فرزندان آدم را دچار آن کنیم] مگر آن افرادی که به این گروه یعنی آل محمد صلی الله علیه و آله متوسل شوند. شما تلاش کنید تا مردم به آل محمد صلی الله علیه و آله مشکوک شوند . مردم را بر دشمنی آنان تحریک و تشویق نمایید"*

جمعه 18 آذر 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

سرنوشت "خولی" بعد از واقعه کربلا

«خولي» همان ملعوني بود كه سر حضرت امام حسين عليه السلام را برداشت و براي اينكه پاداش بگيرد براي ابن زياد عليه العنه آورد.

يكي ازكساني كه در ليست ماموران مختار براي دستگيري بود، خولي بود.

همانطور كه گفته شد خولي سر مبارك امام حسين(ع) را به همراه خود آورد و در روي چيزي كه شبيه تنور بوده است و در پوش داشت، گذاشت تا روز بعد آن را به نزد ابن زياد ببرد.

نوشته اند كه خولي دو همسر داشت: يكي از زنانش شيعه و از دوستدار اهل بيت(ع) بود. او شب هنگام مشاهده كرد كه نوري از سر ساطع مي شود و متوجه شد كه اين سر، متعلق به امام حسين(ع) است.

از وقتي «عيوف» دختر مالك كه از دوستداران اهل بيت(ع) بود متوجه اين كار خولي شد، با او دشمن شد.(1)
روزي مختار عده اي را براي دستگيري «خولي بن يزيد اصبحي» فرستاد.

فرستادگان مختار وارد منزل خولي شدند. او ترسيد و در توالت منزلش پنهان شد.

«عيوف» به فرستادگان مختار گفت: دنبال چه كسي هستيد؟
آنها گفتند: همسرت كجاست؟

عيوف گفت: نمي دانم، ولي با دست به محل پنهان شدن خولي اشاره كرد! ياران مختار خولي را دستگير كردند و او را در حالي كه چيزي روي سر خود نهاده بود بيرون آوردند و همان جا او را كشته و بدنش را در آتش سوزاندند2.

1-سرنوشت قاتلان شهداي كربلا- ص 29،عباسعلي كامرانيان
2-كامل- ابن اثير ج 4 ص 240

 

جمعه 18 آذر 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

سرنوشت عمرسعد بعداز واقعه کربلا

سرنوشت عمرسعد بعد از واقعه كربلا

 

یكی از كسانی كه نزد مختار دارای موقعیت خاصی بود و مختار او را به خاطر قرابت و نزدیكی او با امیرالمؤمنین(ع) گرامی می داشت «عبدالله بن جعده بن هبیره» بود.

عمربن سعد نزد عبدالله بن جعده آمد و به او گفت: «برای من از مختار امان بگیر!» عبدالله وساطت كرد! و مختار این امان نامه را برای او نوشت: «این امان نامه ای است از مختار بن ابی عبید برای عمربن سعد بن ابی وقاص، تو در امان هستی به امان خدا، خودت و مالت و اهل و فرزندانت و تو به خاطر آنچه كرده ای، تا زمانی كه اطاعت كنی و در خانه و شهر و نزد اهلت بمانی و حادثه ای به وجود نیاوری در امان خواهی بود.»

پس از آن، مأموران مختار و پیروان آل محمد(ص) و دیگران، او را می دیدند و مزاحم او نمی شدند و گروهی بر این امان نامه شهادت دادند و مختار هم عهد و پیمان بسته بود كه به این امان نامه وفادار باشد، مگر این كه عمر بن سعد حادثه ای بیافریند و خدا را بر این امر گواه گرفت.

مختار روزی به یارانش گفت: «فردا مردی را خواهم كشت كه دارای این نشانه هاست: قدم هایی بزرگ، چشمان او در گودی فرورفته و ابروانش به هم چسبیده و كشته شدن او، مومنان و فرشتگان مقرب را شاد و خوشحال می كند.»

«هیثم بن اسود نخعی» نزد مختار بود، از آن نشانه ها دانست كه مقصود او، عمر بن سعد است، به منزل آمد و فرزندش «عریان» را طلب كرد و او را نزد عمربن سعد فرستاد تا وی را از تصمیم مختار آگاه كند و به او بگوید كه: «از خودت مواظبت كن.»

عمربن سعد گفت: «خدا پدرت را جزای خیر دهد! كه شرط برادری را به جای آوردی، ولی مختار بعد از امان نامه ای كه به من داده است چگونه می تواند كه با من چنین كند؟!»

از این رو هنگامی كه شب شد از منزلش بیرون رفت و غلامش را از تصمیمی كه مختار درباره او گرفته و همچنین از امان نامه مختار آگاه كرد.

غلامش به او گفت: «مختار با تو شرط كرده است كه تو كاری انجام ندهی چه حادثه ای بالاتر از این كه تو، خانه و اهل خود را رها كرده و به اینجا آمده ای! هم اكنون بازگرد و بهانه ای برای نقض آن امان نامه به دست مختار نده.»
عمربن سعد نیز بازگشت. خبر رفتن عمر سعد را به مختار رساندند، مختار گفت: «مرا برگردن او زنجیر و سلسله ای است كه او را دوباره بازگرداند.» صبح روز بعد مختار «ابوعمره» را فرستاد و به او فرمان داد كه عمربن سعد را بیاورد، ابوعمره بر عمربن سعد وارد شد و به او گفت: «امیر را اجابت كن.»

عمر برخاست ولی از فرط اضطراب و رعب و وحشت، قدم بر روی لباس هایش گذاشت و لغزید، ابوعمره با شمشیر به او حمله كرد و او را از پای درآورد و به هلاكت رساند و سر او را در دامن قبایش گذارده و آورد و نزد مختار گذاشت.
مختار به «حفص» پسر عمر بن سعد كه نزد وی بود رو كرد و گفت: «این سر را می شناسی؟» حفص گفت: «انا لله و انا الیه راجعون» و در ادامه گفت: «آری و بعد از او خیری در زندگی نیست.»

مختار گفت: «راست گفتی تو نیز بعد از او زنده نخواهی بود، حفص را به پدرش ملحق كنید.» پس حفص را نیز كشتند و سر او را نزد عمر بن سعد گذاشتند.

سپس مختار گفت: «عمر بن سعد را به جای حسین(ع) و حفص فرزند او رابه جای علی بن الحسین (علی اكبر) كشتم، اما این دو هرگز قابل مقایسه و برابری با آن دو نخواهند بود. به خدا سوگند اگر من سه چهارم قریش را به هلاكت برسانم برابر ارزش انگشتی از انگشتان حسین(ع) نخواهد بود.»(1)

لازم به یادآوری است كه علت شتاب مختار در كشتن عمربن سعد این بود كه یزیدبن شراحیل انصاری نزد محمدبن حنفیه آمد و بر او سلام كرد و بین آنها سخنانی رد و بدل شد تا این كه صحبت از مختار به میان آمد، محمدبن حنفیه گفت: «مختار می پندارد كه شیعه ماست در حالی كه قاتلان حسین(ع) با وی همنشینی می كنند.» یزیدبن شراحیل چون به كوفه بازگشت، نزد مختار آمد و او را از آنچه محمدبن حنفیه گفته بود آگاه كرد، به این دلیل مختار تصمیم بر كشتن عمربن سعد گرفت.(2)

مختار سر عمربن سعد و پسرش حفص را برای محمدبن حنفیه فرستاد و این نامه را برای او نوشت: «بسم الله الرحمن الرحیم، برای مهدی(3) محمدبن علی، این نامه از مختاربن ابی عبید، سلام بر تو این مهدی، من خدا را حمد می كنم، آن خدایی كه شریكی ندارد اما بعد، خدا مرا عذابی برای دشمنان شما قرار داده است، دشمنان شما برخی اسیر و گروهی متواری و فراری و دسته ای كشته و بعضی رانده شده اند، پس خدا را حمد می كنم كه قاتلان (خاندان) شما را كشت و یاوران شما را یاری كرد. من سر عمر بن سعد و فرزندش را نزد تو فرستادم و بر هر كسی از قاتلان حسین(ع) و اهل بیتش كه دست یافتم او را كشتم و خدا از انتقام گرفتن از باقیمانده آنان ناتوان نیست و من تا زمانی كه بر روی زمین از آنها كسی باشد آنها را رها نمی كنم پس نظر و رأی خودت را برای من بنویس تا من از شما پیروی كرده و بر آن باشم، سلام و رحمت و بركات خدا بر تو باد.»(4)

سپس مختار هر كه را كه گفتند او از قاتلان حسین(ع) و پیروان او و دشمنان حسین(ع) است به هلاكت رساند و به آتش كشید و خانه آن را كه فرار كرده بود خراب كرد.(5)

جمعه 18 آذر 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

آیا میدانید؟؟؟

 

آیا میدانید قبر چه نداهایی سر میدهد؟

حضرت علی (ع) میفرمایند:قبر هر روز چنین ندا سر میدهد منم خانه غربت منم خانه ظلمت منم خانه وحشت برای بدکاران ومنم خانه مهر وبخشش برای نیکوکاران و وقتی مومن وارد قبر شود به او گوید:(اهلا و مرحبا) وتا چشم کار میکند قبرش را گشایش دهند اما هنگامیکه کافر وارد قبر شود به او گوید:(لا اهلا و لا مرحبا  ) وه  که خوش نیامدی و چنان فشارش دهد که استخوانش درهم شکند وخورد شود.

سه شنبه 10 خرداد 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

آیا میدانید؟؟؟

 

آیا میدانید چند چیز عمر را طولانی میکند؟

1 خشنود کردن پدر و مادر 2-احترام و بزرگ داشت پیران 3-صله رحم 4-خودداری از بریدن درختان تر.مگر در مواقع ناچاری 5-وضوی کامل گرفتن 6-حفظ صحت 7-خوش رفتاری با مردم 8-خوبی و احسان به مردم 9-خوش رفتاری با همسایه

 

سه شنبه 13 خرداد 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

آیا میدانید؟؟؟

 

آیا میدانید چند چیز حافظه را زیاد میکند؟

1-خوردن عسل 2-خوردن کندر 3-مسواک نمودن 4-خواندن قرآن 5 حجامت کردن 6-خوردن کرفس 7_گرفتن ناخن ها در روز دوشنبه

 

سه شنبه 14 خرداد 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

آیا میدانید؟؟؟

آیا میدانید چه چیزهایی باعث نجات از عذاب قبر است؟

ا-یاد دادن و یاد گرفتن خیر 2- تمام کردن رکوع در نماز3- شاد کردن قلب مومن4- لباس دادن به مومن 5-خواندن سوره والذاریات6- خواندن سوره نساء هر جمعه 7-هر روز صد مرتبه گفتن و لا اله الا الله الملک الحق المبین 8-خواندن آیه الکرسی 9- چهار مرتبه حج کردن 10- خواندن سوره حم زخرف 11- مردن در روز جمعه

 

 

سه شنبه 12 خرداد 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

مطلب بسیار جالب و خواندنی

 

سلام چند وقتی بود که نیومده بودم آخه خدایی خیلی درس داشتیم البته هنوزم تموم نشد
ایشالا دقیق دقیق 70 روز دیگه تموم میشه .
مطلب جالبی به دستم رسید احساس کردم که میتونه مفید باشه .
ایشالا از تابستون هر روز با مطالب جالب وخواندنی در خدمتتون هستم.
 
 
 
                                                        اعوذ بالله من الشیطان الرجیم
 
                                                               بسم الله الرحمن الرحیم
     مقابله با دام های شیطان
 
لطفابرای خواندن این چند خط 10 دقیقه وقت بگذارید.
شیطان از جنس جن است واز آتش خلق شده است.قبل از اینکه از بهشت رانده شود خدا را بسیار عبادت میکرد به همین دلیل <<عزازیل >> نام گرفت.
حضرت علی (ع) فرمودند: شیطان هفتاد هزار سال خدا را عبادت کرد فقط یک نماز دو رکعتی او چهار هزار سال طول کشید.وقتی خدا انسان را از خاک آفرید و در آن روح دمید به تمام ملائکه دستور داد که بر آدم سجده کنند و همه سجده کردند به غیر از ابلیس.
شیطان به خدا گفت : من هفتاد هزار سال تو را عبادت کردم و خودت فرموده ای که هرکسی مرا عبادت کند عبادتش بی نتیجه نمیگذارم و عوضش را به او میدهم. خداوند فرمودند:هر چه میخواهی در دنیا به تو عطا میکنم.
شیطان گفت : اول اینکه اجازه بدهی تا قیامت زنده بمانم.
خداوند فرمودند: تا آن روز تو را مهلت میدهم.
دوم اینکه در مقابل هر یک از فرزندان آدم دو فرند به من عطا کنی که برای هریک از اولاد آدم دو فرزند را مسلط کنم تا آنها را به گمراهی بکشانند خداوند باز هم قبول کرد.
سوم اینکه از تو میخواهم مرا در بدن اولاد آدم همچون خون جریان دهی که از هر جای بدن انسان بتوانم او را به معصیت بکشانم.
چهارم اینکه میخواهم اولاد آدم ما را نبیند.اما ما آنها را ببینیم.
پنجم اینکه میخواهم به من قدرتی دهی که به هر شکلی که میخواهم درآیم و هر کج که میخواهم بروم.
ششم اینکه میخواهم تا دم مرگ پیش اولاد آدم باشم ( یعنی حتی وقتی حضرت ملک الموت (س) برای قبض روح به سراغ انسان می آید شیطان هم حاضر میشود و انسان را وسوسه میکند)
امام باقر(ع) فرمودند: هنگامیکه انسان در حال جان کندن است خیلی تشنه میشود و در آن هنگام شیطان با یک لیوان آب می آید و می گوید اگر بر من سجده کنی و کافر شوی این آب را به تو میدهم وقتی نا امید میشود شیطان آب را میریزد و میگوید من از تو بیزارم و میرود.
هفتم اینکه از تو میخواهم که من را به سینه اولاد آدم مسلط گردانی تا او را وسوسه کنم.
خداوند در پایان می فرماید: تمام خواسه هایت را بر آورده میکنم ولی هر کسی پیرو تو باشد او را با تو به جهنم می فرستم.
بعد شیطان می گوید: ای خدا به عزت وجلالت سوگند که همه انسان ها را گمراه میکنم مگر عده ای معدودی که بنده خاص تو هستند.سپس گفت: حالا که مرا بیرون میکنی جایی برای زندگی کردنم معین کن.خداوند فرمودند: تو را در حمام ها و هر کجا که محل رفت و آمد مردم است قرار دادم.شیطان گفت : غذای من چه باشد ؟ خداوند فرمودند : سر هر سفره ای که بسم الله الرحمن الرحیم گفته نشود بنشین و با آنها که همچون حیوان گرسنه هستند غذا بخور.
حضرت امام محمد باقر (ع) در این باره میفرمایند : اگر اول غذا یادتان رفت << بسم الله>> بگویید آخر غذا بگویید تا شیطان هر چه خورده برگرداند.بعد شیطان گفت : که من احتیاج به آب دارم. خداوند فرمودند : آب تو شراب و هر چیز مست کننده باشد.بعد گفت : برای من کتابی قرار بده.خداوند فرمودند: کتاب تو وشم باشد( خالکوبی ها و کتاب های سحر و جادو) اولین کسی که سحر و جادو را به انسان آموخت شیطان بود. بعد شیطان گفت که برای من حدیثی قرار بده. خداوند فرمود : حدیث تو دروغ است.بعد گفت : برای من دام و وسیله شکار قرار بده.خداونند فرمودند : زنان را وسیله صید و به دام انداختن مردم قرار دادم.
روزی حضرت محمد (ص) شیطان را حاضر در مسجد الحرام دید پیش او رفت و به او گفت :ای ملعون چرا ناراحتی؟ شیطان گفت : چون این همه تلاش میکنم تا مردم را گمراه کنم ولی تو در روز قیامت آنها را شفاعت میکنی و تمام زحمات مرا به هدر میدهی به همین خاطر با تو دشمنم.حضرت فرمودند: از امتم چرا ناراحتی؟ شیطان گفت :
اول اینکه وقتی به هم میرسنند سلام میکنند که (سلام) اسم خداست و من از این اسم میترسم.
دوم اینکه وقتی همدیگر را میبینند به یکدیگر دست میدهند و تا دستهایشان از هم بیرون نیامده گناهانشان بخشیده میشود.
سوم اینکه: وقتی میخواهند غذا بخورند <<بسم الله>> می گویند و من دیگر نمیتوانم غذا بخورم و گرسنه میمانم.
چهارم اینکه: بعد از غذا خوردن <<الحمد الله>> میگویند.
پنجم اینکه : وقتی اسم تو می آید بلند بلند(صلوات) ختم میکنند و ثواب آن آنقدر زیاد است که من فرار میکنم.
ششم اینکه : وقتی میخواهند کاری بکنند<<ان شاء الله>> میگویند ومن دیگر نمیتوانم در آن کار دخالت کنم و آنها را بر هم زنم.
هفتم اینکه : صدقه میدهند و وقتیکه (صدقه) میدهند هم گناهانشان آمرزیده میشود و هم هفتاد نوع بلا را از خود دور میکند.
حضرت نبی (ص) در این مورد فرمودند : وقتی انسان دستش را در جیبش میکند تا صدقه بدهد هفتاد شیطان دست او را میگیرند تا او را منصرف نمایند.
هشتم اینکه: قرآن میخوانند و در خانه ای که قرآن خوانده میشود دیگر جایی برای من نمی ماند چون در آن خانه ملائکه رفت و آمد میکنند.
نهم اینکه : مرا زیاد لعنت میکنند وبا هر( لعنت ) یک زخم بر بدنم می افتد و تا زمانی که آن شخص را به گمراهی نکشانم آن زخم ها خوب نمیشوند.
دهم اینکه: هنگامیکه گناه میکنند سریع توبه میکنند و زحمات مرا به هدر میدهند.
یازدهم اینکه : عطسه که میکنند <<الحمدالله >>میگویند.
حضرت محمد(ص) فرمودند: عطسه از طرف خداوند وخمیازه از طرف شیطان است و وقی عطسه میکنید بید<<الحمدالله>> بگویید.
وقتی انسان نماز میخواند شیطان از او دور میشود.بخصوص اگر سجده او طولانی باشد.شیطان از روی ناراحتی فریاد میکشد.
حضرت امام صادق(ع) فرمودند: هر کس نماز نخواند از شیطان پست تر است.چون شیطان یک خطا کرد و آن هم اینکه بر آدم سجده نکرد ولی انسان اکر نماز نخواند برای خدا سجده نمیکند.در میان همه نمازها به نماز صبح سفارش شده است. دلیل آن این است که در هنگام شب فرشتگان شب پیش انسان هستند و اعمال شب را مینویسندو هنگامیکه اذان صبح را میدهند فرشتگان شب میروند و جای خود را به فرشتگان روز میدهند.پس اگر نماز صبح را بخوانیم در دو پرونده ثبت میشود و آخرین عمل که همین نماز صبح است را فرشتگان مینویسند و اولین چیزی که در پرونده صبح ثبت میشود همان نماز صبح است.
همچنین از امام صادق(ع) منقول است :که از صفات مومن این است که<<بسم الله الرحمن الرحیم>> را در نماز بلند بگوید وهر کس بعد از تکبیرنماز وقبل از شروع حمد<<اعوذبالله من الشیطان الرجیم>> بگوید به اندازه هر مویی که در بدن است هزار حسنه برای او مینویسند.
حضرت پیامبر(ص)فرمودند: هرکس بعد از نماز تسبیحات حضرت زهرا سلام الله علیها(34 الله اکبر 33 الحمد الله 33 سبحان الله) را بگوید به خصوص اگر با انگشتان بشمارد همان دستهایش او را در روز قیامت شفاعت میکنند و ثواب این تسبیحات هزار رکعت نماز مستحبی افضل تر است.
 
 
مطمئنم که دگرگون شدید پس التماس دعا.

دوستان عزیز نظر یادتون نره.

سه شنبه 6 ارديبهشت 1390برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

 



لحظه رفتنیست و خاطره ماندنیست........... تمام ادبیات عشق را به یک نگاه می فروختم ، اگر لحظه ای ماندنی بود و خاطره رفتنی .....


 

Memorabilia of my life 1
Beautiful & lovely Poems
Religion
Sentences of advice
Poems about Friend
Victory in this world and hereafter the shrine of Imam Hussein
Short Story
Memorabilia of my life 2
Memorabilia of my life 3
Advice of Devil
Memorabilia of my life 4
Memorabilia of my life 5
First love
Memorabilia of my life 6
Memorabilia of my life 7
Memorabilia of my life 8
Memorabilia of my life 9
New chapter of my life

 

 روزمره گی
 روز پنجشنبه 96.2.7
 گوشه از خاطرات اواخر فروردین 96
 سومین باری که با هم بودیم 96.1.23....
 دومین باری که با هم بودیم 1396.1.21
 نوروز 1396
 تولد 24 سالگی...95.11.23.....
 یکی از نشانه های دیوونگی...
 برای اولین بار 95.12.25
 روز چهارشنبه 95.7.28
 ماه رمضـــــان 95 (سفـــــر به مشـــهد و تبریــــــز)
 روز چهارشنبه 95.2.15
 نوروز 95
 جشـــن تولــد بیست و سه سالگیـــم
 نیو لوکیشن!
 امتحانات ترم آخر ......خرداد 94
 از 24 تا 26 اردیبهشت.....
 آخرین روز دانشگاه 94.2.23.................
 دو شب پرهیجان
 خانم ....... <3
 وقایع و اتفاقات3
 وقایع و اتفاقات2
 وقایع و اتفاقات
 دیدارررررر هایم با عوووشقم در ایام تعطیلات....
 همینجوری.....
 شنبه شب...93.12.16.........
 روز سه شنبه 93.12.5.......روز مهندس و روز پرستار مبارک!
 سپیده.....!
 روز چهارشنبه 93.11.29.....اولین جلسه تو ترم 8......
 93.11.29.....روز عشق ایرانی مبارک!....
 همین الان یهویی بس که دلم گرفته بود......سه شنبه 8 شب 93.11.28....
 روز شنبه 93.11.25 .....دیدن سپیده برای سومین بار در سال 93......
 بامداد شنبه 93.11.25 ساعت 12:30 تا 1......
 23 بهمن 93..............پنج شنبه!
 عالـــــــــــــی
 این 10 روز
 خنده......دی.....
 یاد خاطرات.....93.11.10 ....آخره شب روزه جمعه.......
 این چن وقت.....
 وااااااااای آخره خنده س.......93.10.10........
 بازم یاده تو آجی گُلی......<3.....
 یه خاطره خیــــــلی خوووووووب <3 <3 <3.....93.10.3 تا 93.10.5.......
 هفته آخر دانشگاه در ترم 7
 از اینور اونور
 دو روزه دانشگاه
 دلم برات تنگ شده........یکشنبه 93.9.2 ساعت 22:30.........
 بازم دانشگاه.....
 شب 93.8.25........
 این روزا.........

 

مهر 1396
ارديبهشت 1396
فروردين 1396
اسفند 1395
بهمن 1395
مهر 1395
تير 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
تير 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
اسفند 1392
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390
تير 1390
خرداد 1390
ارديبهشت 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389

 

Desert Rose

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فروزنده ماه و ناهید و مهر و آدرس solarvenus.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دانلود نرم افزار max plus
سامانه انتگرال گیری آنلاین
من و سپیده
computer
به امید غروب یاس و طلوع امید
یه وب مثل نویسنده اش
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 104
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 136
بازدید ماه : 134
بازدید کل : 6889
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 149
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 104
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 136
بازدید ماه : 134
بازدید کل : 6889
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 149
تعداد آنلاین : 1
('http://LoxBlog.Com/fs/mouse/048.ani')}

<-PollName->

<-PollItems->

<-PollName->

<-PollItems->