نرگس : گواهینامه اومد.....
ز: چ زود...مگه 40 روز شد؟ به سلامتی....92.6.6
........
نرگس: از تهران 10 مین به 4 راه افتادیم...
ز: اکی....رسیدی خبر بده......
نرگس : مرسی که اس دادی...
ز: إ گ گ گ گ گ......اس دادن مرسی میخواد؟! خلی دیگه.....
ز: رسیدین؟....1:33
نرگس: نه....5 اینا میرسیم....
ز: دیگه الان میرسید.....4:52
نرگس: 3:30 رسیدیم...
ز: مرض.......الان هارداسان؟
نرگس: راه آهن مشهد.....نماز بخونیم بریم حرم....
ز: منم برم راه آهن خونه نماز بخونم بخوابم........التماس دعا....بوس.....فعلا..92.6.7.
.......
ز: آجیه گل من کجاست؟.......زیارتت قبول...
نرگس: سلام مشهدم....مرسی ایشالا قسمت شما....
نرگس: الان روبه روی ضریح نشستم واسه همتون دعا کردم......
ز: مرسی.....
......
نرگس : دلم برات تنگ شده عوضی...92.6.13.
ز: زن گوزنی......نرگس چاق شدم خفن.....95 کیلو.....
نرگس: کم بخورو بخواب....یکم تنبلی رو بذار کنار....
ز: دیگه اصلا نمیتونم بلن شم برقصم......نشسته میرقصم.......
نرگس: آخ آخ! انقد تنبل شدی ینی؟ الان چن روزه ندیدمت؟
ز: آره دیگه........فک کنم 46 روز........قیافت چه شکلی بود؟؟....
نرگس: نمیدونم والا...
نرگس: اس رفاقتی باحال داری؟
ز: اس ندارم...شارژمم کمه......برو بخواب....شب بخیر....14:59.
نرگس : کوفت....
.......
نرگس: ایولADSL .....هورا..92.6.13
ز: مبارکه..........
................
نرگس: زینب شما نمیرید مشهد؟.....92.6.15.
ز: چطور؟......
نرگس: الهامم مشهده! نوبتیم باشه نوبته توئه
ز: عاطی هم نرفته دیگه...
نرگس : شما دو تاأم یه جور با هم کنار بیاید یا اون اول بره بیاد یا تو دیگه....
ز : باشه حتما ردیفش میکنم.......بذار به امام رضا مسیج بدم ببینم چی میگه.......
نرگس: زینب عاشقتم بخدا!
ز : طبل تو خالی....
نرگس : چرا؟
ز : هیچی.......
نرگس: دیوونه...
................
ز: بفرما املت مشتی.....
نرگس : درو باز کن اومدم......
ز: گش گل.........بویروز....
ز: ......صدای لپ تابمو تا آخر زیاد میکردم، باندارم همینطور، در اتاقمو می بستم میرفتم پذیرایی صداش از ته چاه میومد حالا اینجا با هنذفیری آهنگ گوش میدم......
نرگس: ...
ز: والا بخدا.........خودمونم که دیگه لال.......جیک نزن که همسایه ها شاکی میشن........اونروز خواهر اومد به برادر تذکر بده گفت آرومتر همسایه بغلی همین بغله ها ....ترکیدیم از خنده.....هر شب ما 3 تا کلی جنگ میکنیم بعد میخوابیم اصلا یه بساطیه....
نرگس: باباتو راضی کنید برگردید....
ز: اونروز رفته بود تبریز اومده بود میگفت هرچی میرفتم به.......نمیرسیدم.........انقدر تنبل شده، میگه یعنی من بودم هر روز اینهمه راهو میرفتمو میومدم؟......
نرگس: هه.....فک کنم تو زیاد کنارش نشستی.......
ز: دیگه بیچاره واقعن خسته شد...........الهی فداش شم.........ولی هیچکدوممون از اینجا راضی نیستیم.......
....................
ز : خاطرمان باشد شاید سالها بعد در گذر جاده ها بی تفاوت از کنار هم بگذریم و بگوییم آن غریبه چقدر شبیه خاطراتم بود...92.6.18.
نرگس: خدا نکنه......
.................
نرگس : شنیدم تصمیم داشتی بری سرکار......92.6.18.
ز : آره. امـــــا نرفتم.......
نرگس : إ....چرا؟
ز: نمیشه برم.....این هفته مهمون داریم نمیتونم صبحه زود برم عصر برگردم..........
نرگس: بعله.....ماهی......خیلی خوبه دیوونه.....
ز: دهن عاطفه آسفالته..........
نرگس: إ....چرا؟
ز: دیگه خودش میدونه چرا میگم.......
نرگس : کوفت...
...........
ز: 5شنبه ساعت چن میای؟
نرگس: گفتی نیا نمیام....
ز: حالا ساعت چن میای؟
نرگس: نمیام....
ز: بیا....
نرگس: خودت گفتی مهمون داری....
ز: جمعه مهمون داریم......توبیا.....
نرگس: نچ نچ....
ز: بیا دیگه.....
نرگس: کجا بیام وقتی تو مهمون داری؟
ز: احمق جون گفتم که جمعه مهمون داریم اونم شب بعد از عروسی میاد....
نرگس: 5 شنبه ندارید؟
ز: نه ....اصلا شاید جمعه هم نیاد ...معلوم نیست....میای خونه ما یا شیدا اینا؟
نرگس: نه زینب نمیام.....جمعه میخوام برم عروسی....
ز: تو؟ عروسیه کی؟
نرگس: آره....فامیلای مامان....
ز: مگه نگفتی اونا میخوان برن.....؟
نرگس :......عروسیه دیگه.....میگن توأم باید بیای....
ز: آهان........جوووووون.......... عروسی.......
نرگس: بیا بریم؟
ز: پس اینورو چیکار کنم؟.........رو من حساب باز کردن.....
نرگس: واست بلیط هواپیما بگیریم؟ یک ساعت اینور باش بقیه شو اونور.....
ز: ای جان...........چه حالی بده هــا.........
نرگس: دوستت دارم زینب....
ز: نرگس الان هنذفیری تو گوشمه آهنگ شاد گوش میدم تو جام خوابیده دارم میرقصم......خواهر ترکیده از خنده.......
نرگس: دیوانه.....جای ما خالی....
ز: حالا اینور......بعد اونور....دست دست....
نرگس: دیوانه....بخواب بذار خواهرتم بخوابه....
ز: اونم هنذفیری تو گوششه.....اما یهو دید دستای من رفت بالا پاشد نشست....
نرگس: .
ز: اون آهنگ غمگین گوش میده به یاد.......بغض میکنه......برو بخواب...
نرگس: هه بگو ناراحت نباشه....
...........