ز: دیروز دلمه داشتیم....مامان گفت به نرگس مسیج بده بگو برگای .....که تو خریدی.....
...92.6.21
ز: قر دادی؟.....
...1:39
نرگس: سلام چطوری؟ تو چرا همش نصفه شبا یاد من میفتی؟
ز: سلام .....قربونت....تنکس.....شما چطوری؟..
...دیگه روزا وقت فکر کردن ندارم شبا فکر میکنم....
.....
نرگس: دیوونه.....دلم واست تنگ شده....
نرگس: عروسی خوش گذشت؟عشقت اومد؟
ز : بد نبود......
....نه نیومدن...
.....92.6.23
نرگس: بعله....
ز: بعله و بلا....
نرگس: کوفت....
ز : هی میگی کوفت بهت هیچی نمیگمــــا...
...جفت پا میخوای؟...
نرگس: همه رو جمع کن اولین روز کلاسا تلافی کن.....
ز: من کلاس نمیام....
نرگس: آفرین....استاد میاد خونتون؟
ز: بعله مادرم تدریس خواهند کرد.......
نرگس: مامانت واسه ما هم تدریس میکنه بیایم؟
ز: والا الان نیستش.....بذار اومد ازش میپرسم بهت میگم...
نرگس: کلاس تقویتی میذاره که شبا هم میره واسه تدریس؟.....
ز: یکی از فامیلا دارن میرن مکه رفتن اونارو راه بندازن......ایشالا قسمت شما....
..21:09.
نرگس: مرسی....ایشالا با هم....
..
........
ز: مادربزرگم خیلی زرنگه، دائم در حال اینور اونور کردنه، اصلا نمیتونه یه جا بشینه، اونروز داشت میگفت من اصلا نمیتونم یه جا بشینم، منم گفتم مامان بزرگ حالا من اصلا نمیتونم از جام بلند شم....
..همش میگم به من کار نداشته باشن فقط بشینم یه جا......گفت شما جووونی که....گفتم بنیه م ضعیفه زود خسته میشم.....
..... گفتم الان نرگس اینجا بود کلی میخندید.....
..92.6.24
نرگس: دیوونه....
ز: ..
...دمبت بیرونه....
..
نرگس : دلم واست تنگ شده عوضی ....ببینمت 4 تا ماچ آبدار پیشم داری خواهر......
ز: همش 4 تا؟....
..
نرگس: نه 4 تاش آبداره....بقیه ش معمولی....
ز:آهان آبدار.....
...منظورت تف مالیه خودمونه، أیی کثیف...
.من دیگه یونی نمیام.....تحصیلو ترک کردم.....
....
نرگس: عیبی نداره من میام.....بخدا تازه از حموم در اومدم کثیف نیستم.....
ز: آرررره.....
..تو هزار تا پست داری...بخوای بیای اینجا کی به کارا برسه؟؟؟! منظورم اون حرکت زشته و زننده آبدار بود......
...روح لطیفتو نگفتم که همیشه پاکه.....
.
نرگس: عاشقتم بخدا....
ز: حالا بچه ت چطوره؟..
... تو مطب دیدیم، بزرگ شده؟
نرگس : آره سلام داره
ز:
...نازی......ببوسش از طرف من.....خب دیگه بخواب مزاحمت نمیشم.....
...
نرگس: تازه میخوام نماز بخونم...00:00.
ز: گمشو،زودتر میگفتی مسیج نمیدادم دیگه....واسه چی میخونی؟ میره بالا با یه آجر برمیگرده رو سرت از بس که سره وقته...
.
نرگس: عوضی خونه نبودم.....همین الان رسیدم خب....
ز: برو بخون به من ج نده....
نرگس: خوندم....خدا اندازه تو سختگیر نیستا....
ز: قبول باشه...
...من نمیدونستم بیرون بودی، آخه من نمازم بمونه به 12 شب دیگه نمیخونم بعداً قضاشو میخونم..
نرگس: مرسی....خسته نباشی...
ز: کلاسا از کی شروع میشه؟.....
...تو چی برداشتی؟...
نرگس : فردا برنامه شو میذارن تو سایت....هیچ چی....
ز: میدونم فردا عتیقه رو میذارن....
....أه چقد زود تموم شد این تابستون..
...فقط به بطالت گذشت.، من نمیخوام یونی شروع بشه.....
....
نرگس: تنبلیت میاد ساعت 5 بیدار بشی؟...
..
ز: ساعت 5...؟؟! 

.......کاش پارسال اینموقع بود..... 


نرگس: هه....یادته بچه ها رو اذیت می کردی؟
ز: مرض....
...نمیــــامـــا.......
...اونا 5 راه میفتادن من باید 4 راه بیفتم......
....هی روزگار...
.....عصر کل فیلمامونو دیدم، اتاقم....
...
نرگس: خب تو بیا بمون اینجا.....کلاسامون...شنبه،...شنبه س.! طبقه پایینو خالی میکنم بیا....
ز: اتفاقا بابام میگفت.....
نرگس: یاد اونروز افتادم که به عاطی و شیدا گفته بودی لباس بپوشید هوا سرده ولی هوا آفتابی بود....عاطی بیچاره دو تا شلوار پوشیده بود...
ز: اون قضیه خیلی یادم میفته...
.....به دختر عمه مامانمم تعریف کردم، انقدر خندید.....یادش بخیر اولین بار بعده عید بود دیگه، که بابات 5تامونم برد.......
....