جشن تولد 24 سالگیم خیییلی خوشایند نبود..... .
نمیدونم چرا؟!....ولی تا یه هفته قبل و بعدش به شدت ناراحت بودم.....و تو تنهایی خودم برگزار شد و فرداش برای دوستان همکار کیک بردم....که قسمت راحله و نرگس و سمیه و شیدا و مهتاب و خانم وکیلی شد....
سیما صب 23 بهمن پیام داد که واسه کارای انحصار وراثت دارن میرن اردبیل و یههویی شده و کلی عذرخواهی کرد.....
دوستام همه با پیام های تبریکشون ترکونده بودن...... .
عاطفه و شیدا خیلی خوشحالم کردن...پیام هاشون و چت هاشون واقعا به جا و به موقع بود و باعث شد کلی از ناراحتیم کاسته بشه و عصبانیتم فروکش کنه....
خلاصه که نه تنها نشد از جشن تولدم انرژی بگیرم بلکه تا یه ماه بعدشم دپرس بودم.....

اینم از پیام های تبریک دوستان......



|