Lustrous moon & venus & love

God is one


93.3.27

ترم شیش هم تموم شد........

امروز آخرین امتحان یعنی شبکه رو دادم و ترم شیش رو هم فرستادم پی اون داستانا.....خاطره ها رو میگم.............

ترم مُرده ای بود............یعنی خیلی بی روح بود.....................به هیچ عنوان خوش نگذشت..........

ولی از نظر درسی بهتر از ترمای دیگه بود.....درهر صورت شکر.........

 

دو شنبه 27 خرداد 1393برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

سفر به تبــــــــــــــریز <3

سه شنبه 13 خرداد صب ساعت 11:30 که بیدار شدم شروع کردم به مُخ زدنِ مامان......انگار نه انگار 22 خرداد امتحان مهندسی اینترنت دارم و تا حالا بازش نکردم......ولی انقد حرف زدم تا ای بگی نگی راضی شد......

سریع در عرض 3-4 ساعت حاضر شدم....

همه اکی بودن .....تنها کسی که هی استرس میداد همین مامان بود.......

شب پدر اومد........ساعت 1:30 حرکت کردیم......3 تا ماشین بودیم.......ساعت 3:30 یا شایدم 4 از یه جایی رد شدیم که همه با همه گفتیم یــــــــــادش بخیر........

ساعت 6:30 -7 بود زنجـــــــان بودیم.........

12:30 رسیدیم تبریز و ساعت 1 خونه مادربزرگ جوووووونم.........آخی قربونش برم دلم برا جفتشون تنگ شده بود........هم مادربزرگ هم پدربزرگ......مادربزرگ  تا ما رو دید اشک شوق تو چشاش جمع شده بود.......از 8 فروردین همدیگرو ندیده بودیم......روبوسی و اینا..........

عجب  ویلای شیکی شده بود......ولی هنوز کلی کار داشت.......

رفتیم داخل و شروع کردم به کمک کردن به مادربزرگ تو یه سری کارها.......تا ساعت 3:30 اینا بعدش خوابیدم......

ساعت 5اینا بود دیدم مامان اومد تو اتاق و گفت مهمون اومده بیدار شین.........

دخترعمه  جووونم با خانواده ش اومده بودن......خوابالو بودم ولی دیگع سریع آماده شدم و رفتم بیرون و سلام و علیک و تا 7 اینا اونجا بودن.....بعد همشون + برادر ما رفتن فقط دخترعمه  موند......رفتیم تو اتاق مشغول صحبت بودیم که یهو.......دختردایی مامان، 2 تا از عروس دایی های مامان، زن دایی کوچیکه مامان و سه نفر دیگع اومدن.......کلا 7 نفر......ما هم اومدیم بیرون نشستیم و همه با هم سرو صدا ............خوش گذشت.......

اونا میخواستن برن که دخترعمه هم رفت هرچی اصرار کردم تو بمون اما نموند........دِپرس بودم آخه  بازم میخواستم پیشش باشم.........شب همه رفتن خونه دایی مامان چون هوا خیلی سرد بود.........من تنها بودم که رفتم دنبال دخترعمه و اومد خونه ما و ............

خــــــــیلی خوش گذشت.....هم خندیدیم هم گریه کردم.......هم همه چی.........

ساعت 12:30 رفتم دنبالش و تا ساعت 6:30 اونجا بود........

صب رفت......خیلی ناراحت بود......

روز پنجشنبه روزه کسل کننده ای بود......فقط عصرش خوب بود که رفتیم بیرون یه سری خرت و پرت برای خودمون و مادربزرگ گرفتیم......شب به معنای واقعی خوابم میومد که دیگع نتونستم با خانواده برم خونه دایی کوچیکه مامان و خوابیدم......

صب روز جمعه 16 خرداد ساعت 8:30 بیدار شدم.......قرار بود برم پیش دخترعمه و باهاش خداحافظی کنم.......

ساعت 10:04 جلو درشون بودم و 10:07 اینا بود اومد و با هم رفتیم به سمت اون باغ ها واسه گرفتن عکس یادگاری.....امیر هم اومد......عکس گرفتیم و یه کوچولو حرف زدیم......

تا ساعت 11 پیشش بودم و بعد خداحافظی کردیم و راهی تهران شدیم........

ساعت 9:20 اینا رسیدیم......

سفر خیلی کوتاهی بود ولی خیلی خوش گذشت.....

سه شنبه 20 خرداد 1393برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

شنبه ....93.3.3......شب ساعت 11-12....

دیگع فراموشمون کردین آرررررررررررررررره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟................

بابا تازه یه سال شده آخه..........

نرگس که میگفت تا آخره عمرم فراموش نمیکنم..............

شیدا هم که دیگع کلا ازش خبری نیست...........

عاطفه تو هم یادت نبود...............

پس فراموش شد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...........

چقدر زود............!!!!!!!!!................

آخه هیچ کدوم یادم ننداختین.........25 اردیبهشت 92 رو..............پس حتما یادتون رفته دیگع..........

اما الان من میگم:

تو تصور کن که بارون دونه دونه، رو گونه ات حس خوبی می نشونه

کنار ساحل دریا من و تو، دوباره زندگی و حرکت از نو........

چیزی یادتون اومد؟؟؟؟؟؟؟؟؟

کلاس کنسل شد.......با صادقی بود......نرگس گفت بریم خونه زینب اینا املت درست کنیم.....به من نگاه کرد گفت پایه ای زینب؟؟؟؟ گفتم باشه.....همون روزی که قرار شده بود تو کلاس کناره هم نشینیم اما ناخودآگاه هر 4 تا کنار هم نشستیم......اون روز.................

شیدا و عاطی هم که اکی دادن.........

اول رفتیم گوجه خریدیم...........کی یادشه از کجا گوجه ها رو خریدیم؟؟؟؟؟؟؟؟

از اون نیسان آبیه.........آخه مامان من همیشه میگفت جنس های اون خوبه.............آخـــــــــــــی.........

بچه ها یادتون میـــــــــــــــــــاد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

بعد من رفتم دو تا بربری خریدم.......نرگس رفت 4 تا تخم مرغ خرید و 2 تا فلفل دلمه.........

رفتیم خونه ما............

گفتم مامان هوس کردیم املت درست کنیم........گفت چرا املت؟؟؟؟؟؟......من خودم غذا گذاشتم....املت زشته..........

گفتم نع باو چه زشتی....... اینا که غریبه نیستن...........شما هم گفتین آره خاله ما خودمون هوس املت کردیم.........

نرگسِ کدبانو، گوجه ها رو با عاطفه خورد کردن............شیدا نظاره گر بود و من رقاص...........عاطی کمک میکرد...........

مامانم که لوبیا پلو گذاشته بود................

فلفل دلمه ها رو من خورد کردم...........عاطی تخم مرغ ها رو تو پیش دستی شکوند تازه میخواست تو همون پیش دستی هم بزنه که نرگس گفت نگاه کن به ظرفش میخواد تو همون ظرف هم بزنه............

علیرضـــــــــــا روزگار....................دستاتو بذار توی دستـــــــــــم............

همیشه تو این تیکه آهنگ یاده عاطفه میفتم.......آخه سرسفره بودیم گفتم دستاتو بذار توی دستام دستشو گذاشت توی دستم.................

نرگس گوشیشو با گوشی خاله ش عوض کرده بود..........داشت اس ام اس بازی میکرد که مامان اومد.....ای نرگس بَد.............

املت تو حلق نرگس گیر کرد.............با دست راست اومد رو پای راست و زیر چشمی منو نگاه کرد.......باران یا لاله؟؟؟؟؟...........

من نمیدونم دیگع اگه یادتون رفته باشه خیلی نامرید......

نه خداوکیلی کدومتون از 25 اردیبهشت یاد کردید؟؟؟؟؟؟.............

اون روز هی این آهنگ تکرار میشد.......نرگس گفت أه زینب آهنگ رو عوض کن دیگه.....گفتم ببین این باعث میشه تو ؛ ساله دیگه سهله، اگه  10 ساله دیگه هم این آهنگ رو گوش بدی یاده امروز بیفتی و بگی أأأأأأأأ............یادش بخیر یه روزی رفتیم خونه یه زینب نامی املت خوردیم یکم  مسخره بازی درآورد ما هم خندیدیم..........خدا رحمتش کنه............

شیدا چشاشو درشت کرد و گفت یه بار توو عمرش یه حرف راست زد این زینب.........

اگه تند تند آهنگ عوض میکردم که الان روزه املت یادتون نمیموند...........

نگاه نکن الان تحویلمون نمیگیری نرگس خانوم..........پارسال دوسمون داشتی.......ولی ما همونجورییم.......مثله پارسال.....تو سرت شلوغ شده اما ما  خیلی بهت فکر میکنیم..........خیلی خاطره داریم باهات.......جزء بهترین دوستامونی........فراموش نمیشی...............

شیدا  نمیدونم چرا یاده اون روزای پشمی افتادم................یعنی روزایی که خونه ما پره پشم بود........یادته مامان چقد باهات شوخی میکرد؟؟؟؟......خیلی دوست داره........همیشه میگه شیدا چیکا ر میکنه؟؟؟........بعضی موقع ها هم بهت زنگ میزنه.........میگم والا منم ازش بیخبرم.......اونم مارو فراموش کرده......راستی کجایی؟؟؟؟...دلم برات تنگ شده........

عاطی جووونم  هنوزم از "تصور" سیر نمیشی؟؟؟؟؟؟..........تو حیاط داشتیم والیبال بازی میکردیم بعد از کلی گریه گفتی زینب اون آهنگ رو واسم بلوتوث کن.........من برات بلوتوث کردم یا خودت دانلود کردی؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟.........بابا همون 11 خرداد 92 رو میگم.........اونموقع که نرگس و شیدا رفتن هله هووله بخرن.........

بُغــــــــــــــــــــــــض.............

یک سال گذشــــــــــــــــت............... 

یک شنبه 4 خرداد 1393برچسب:,  توسط  Desert Rose  |

 

 



لحظه رفتنیست و خاطره ماندنیست........... تمام ادبیات عشق را به یک نگاه می فروختم ، اگر لحظه ای ماندنی بود و خاطره رفتنی .....


 

Memorabilia of my life 1
Beautiful & lovely Poems
Religion
Sentences of advice
Poems about Friend
Victory in this world and hereafter the shrine of Imam Hussein
Short Story
Memorabilia of my life 2
Memorabilia of my life 3
Advice of Devil
Memorabilia of my life 4
Memorabilia of my life 5
First love
Memorabilia of my life 6
Memorabilia of my life 7
Memorabilia of my life 8
Memorabilia of my life 9
New chapter of my life

 

 روزمره گی
 روز پنجشنبه 96.2.7
 گوشه از خاطرات اواخر فروردین 96
 سومین باری که با هم بودیم 96.1.23....
 دومین باری که با هم بودیم 1396.1.21
 نوروز 1396
 تولد 24 سالگی...95.11.23.....
 یکی از نشانه های دیوونگی...
 برای اولین بار 95.12.25
 روز چهارشنبه 95.7.28
 ماه رمضـــــان 95 (سفـــــر به مشـــهد و تبریــــــز)
 روز چهارشنبه 95.2.15
 نوروز 95
 جشـــن تولــد بیست و سه سالگیـــم
 نیو لوکیشن!
 امتحانات ترم آخر ......خرداد 94
 از 24 تا 26 اردیبهشت.....
 آخرین روز دانشگاه 94.2.23.................
 دو شب پرهیجان
 خانم ....... <3
 وقایع و اتفاقات3
 وقایع و اتفاقات2
 وقایع و اتفاقات
 دیدارررررر هایم با عوووشقم در ایام تعطیلات....
 همینجوری.....
 شنبه شب...93.12.16.........
 روز سه شنبه 93.12.5.......روز مهندس و روز پرستار مبارک!
 سپیده.....!
 روز چهارشنبه 93.11.29.....اولین جلسه تو ترم 8......
 93.11.29.....روز عشق ایرانی مبارک!....
 همین الان یهویی بس که دلم گرفته بود......سه شنبه 8 شب 93.11.28....
 روز شنبه 93.11.25 .....دیدن سپیده برای سومین بار در سال 93......
 بامداد شنبه 93.11.25 ساعت 12:30 تا 1......
 23 بهمن 93..............پنج شنبه!
 عالـــــــــــــی
 این 10 روز
 خنده......دی.....
 یاد خاطرات.....93.11.10 ....آخره شب روزه جمعه.......
 این چن وقت.....
 وااااااااای آخره خنده س.......93.10.10........
 بازم یاده تو آجی گُلی......<3.....
 یه خاطره خیــــــلی خوووووووب <3 <3 <3.....93.10.3 تا 93.10.5.......
 هفته آخر دانشگاه در ترم 7
 از اینور اونور
 دو روزه دانشگاه
 دلم برات تنگ شده........یکشنبه 93.9.2 ساعت 22:30.........
 بازم دانشگاه.....
 شب 93.8.25........
 این روزا.........

 

مهر 1396
ارديبهشت 1396
فروردين 1396
اسفند 1395
بهمن 1395
مهر 1395
تير 1395
ارديبهشت 1395
فروردين 1395
اسفند 1394
بهمن 1394
تير 1394
ارديبهشت 1394
فروردين 1394
اسفند 1393
بهمن 1393
دی 1393
آذر 1393
آبان 1393
مهر 1393
شهريور 1393
خرداد 1393
ارديبهشت 1393
فروردين 1393
اسفند 1392
بهمن 1392
دی 1392
آذر 1392
آبان 1392
مهر 1392
شهريور 1392
مرداد 1392
تير 1392
خرداد 1392
ارديبهشت 1392
فروردين 1392
اسفند 1391
بهمن 1391
دی 1391
آذر 1391
آبان 1391
مهر 1391
شهريور 1391
مرداد 1391
تير 1391
خرداد 1391
ارديبهشت 1391
فروردين 1391
اسفند 1390
بهمن 1390
دی 1390
آذر 1390
آبان 1390
مهر 1390
شهريور 1390
تير 1390
خرداد 1390
ارديبهشت 1390
اسفند 1389
بهمن 1389
دی 1389

 

Desert Rose

 


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان فروزنده ماه و ناهید و مهر و آدرس solarvenus.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





دانلود نرم افزار max plus
سامانه انتگرال گیری آنلاین
من و سپیده
computer
به امید غروب یاس و طلوع امید
یه وب مثل نویسنده اش
کیت اگزوز
زنون قوی
چراغ لیزری دوچرخه

 

کیت اگزوز ریموت دار برقی
ارسال هوایی بار از چین
خرید از علی اکسپرس
الوقلیون

 

RSS 2.0

نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:

برای ثبت نام در خبرنامه ایمیل خود را وارد نمایید




آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 116
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 148
بازدید ماه : 146
بازدید کل : 6901
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 149
تعداد آنلاین : 1



Alternative content


آمار وبلاگ:

بازدید امروز : 116
بازدید دیروز : 11
بازدید هفته : 148
بازدید ماه : 146
بازدید کل : 6901
تعداد مطالب : 461
تعداد نظرات : 149
تعداد آنلاین : 1
('http://LoxBlog.Com/fs/mouse/048.ani')}

<-PollName->

<-PollItems->

<-PollName->

<-PollItems->